اندوه | علیرضا قربانی

اندوه

نه صدای پای اسب رهزنی تنها
نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه
مانده دشت بیکران خلوت و خاموش
زیر بارانی که ساعتهاست می بارد
در شب دیوانه ی غمگین
که چو دشت او هم دل افسرده ای دارد
در شب دیوانه ی غمگین
مانده دشت بیکران در زیر باران آه ساعتهاست
همچنان می بارد این ابر سیاه ساکت دلگیر
همچنان می بارد این ابر سیاه ساکت دلگیر
بیا ره توشه برداریم
قدم در راهه بی برگشت بگذاریم
قدم در راهه بی برگشت بگذاریم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *