دل داغ تو دارد ارنه بفروختمی در دیده تویی و گرنه میدوختمی
دل منزل تست ورنه روزی صدبار در پیش تو چون سپند میسوختمی
ای یاد غمت مونس تنهایی من وی خاک درت سرمه بینایی من
مگذار که فاش گردد اندر عالم چون حُسن تو سودائی من
دل جای تو شد وگرنه پرخون کنمش دردیده تویی وگرنه جیحون کنمش
امید وصال تست جان را ورنه از تن به هزار حیله بیرون کنمش
در دیده بجای خواب آب است مرا زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی ای بیخبران چه جای خوابست مرا


نظرات