صبحتان بخیر مردم | علیرضا افتخاری

صبحتان بخیر مردم

با دل شکسته رفتم رو به مشرق تبسم
ناگهان رسیدم اینجا، صبحتان به‌خیر مردم!
دیشب از شما چه پنهان،‌ سر زدم به کوی مستان
گفتم السلام یا می! گفتم السلام یا خُم!
ساقی قدح به دستان،‌ خنده زد به روی مستان
یعنی اجر می‌پرستان پیش ما نمی‌شود گم
عاشق و درازدستی، ‌مستی و سیاه‌مستی
آدم و دوباره عصیان، آدم و دوباره گندم؟
عقل هیزم است هیزم،‌ عشق آتش است آتش
آتش آورید آتش، هیزم آورید هیزم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *