شور عاشقانه | علیرضا افتخاری

شور عاشقانه

با یادت سرمستم ، ای نگار آسمانی یادم کن تا هستم ، ای امید زندگانی
تا به هر ترانه می کشد زبانه شور عاشقانه من
حال دل می‌گویم با زبان بی‌زبانی
هرلبخندت با من گوید دل مده به دست غم دراین عالم
بنشین با عشق تا گل رویـد زین شب خزانی
تـا که از نگاه تـو ، نـور شادی می‌بـارد
دل ز مهربانیت ، شور و شادی‌ها دارد
با تو خزان من بهاران با تو شوم ستاره باران از نور افشانی
چه بخواهی ، چه نخواهی دل عاشق ، ره تـو پوید به هر نشانی
دل و جان سرمست از شوق نگاه تو همه جا حیرانم دیده به‌راه تو
که بدین روح‌افزایی زیبایی ، رویایی چون بهشت جاودانی
چه شود گر ، بازآیی ، چون نفس ، باد سحر
می‌رسدم ، جان دگر ، دیده کشد ، سوی توپر
همسفرم ، شو ، که می‌توانی
پر و بالم را ، با دیدارت ، کی بگشایی تب و تابم را ، با لبخندت ، کی بنشانی
بایادت سرمستم ، ای نگار آسمانی یادم‌کن تا هستم ، ای امید زندگانی

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *