چه شد ای رهزن دلها که بی مهری چنین با ما
چنین نامهربونی
چه کردم من که رنجیدی ز بد خواهان چه بشنیدی
که با من سرگرانی
تو بودی آنکه دل از من ربودی
به من ای نازنین عاشق تو بودی
تو ای نازنین نگفتی منم فدایت
دو صد آفرین بر این مهر و وفایت
ز چشمهایت که می خندد به رویاها رسیدم
ز لب های گل سرخم چه قصه ها شنیدم
شدم مست و پریشانت از آن چشم غزل خوان
همه لذت هستی ها از آن نگاه چشیدم
چو دیدی که مستم مستانه شدم
عاشق تو دل به تو بستم رفتی
رفتی و دل از هر دو جهان بی تو گسستم
چه شد ای رهزن دلها که بی مهری چنین با ما
چنین نامهربونی
چه کردم من که رنجیدی ز بد خواهان چه بشنیدی
که با من سرگرانی

نظرات