قاصد تلخ | علیرضا افتخاری

قاصد تلخ

قاصدِ تلخِ به جا مانده از روز و شبم
می زند در می نشیند به ببرم
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
میان همه اما غریب
وه چه سخت می گذرد روزگار فریب
وه چه سخت می گذرد روزگار فریب
کنج این خانه کسی یاد نکرد
هیچ از این قصه ی بد حالی ما
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
قاصدِ تلخِ به جا مانده از روز و شبم
می زند در می نشیند به ببرم
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم
خاطراتِ همه تلخ، رفته های همه شوم
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد
دلم از این همه روزهای سیاه می گیرد

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *