قسم | علیرضا افتخاری

قسم

الهی قسم بر شکوه جهانت
الهی قسم بر مه و کهکشانت
جانم رها کن، دردم دوا کن
خدایا، خدایا!
بی همزبانم، سیر از جهانم
این جسم سوزان، سوزد روانم
بر من چه دادی، جز بی نوایی؟
در دل نهادی، داغ جدایی
گذشته عمرم با خیال تو
آشنای من کو؟ خدایا کو؟
پُر شد جهانت، از درد و ماتم
هفت آسمانت، شد تیره از غم
چو مرغی تنها رو کنم هر سو
همنوای من کو؟ خدایا کو؟
بی همزبانم، سیر از جهانم
این جسم سوزان، سوزد روانم
تب غم گرفته، زمین و زمان را
از این بی صفایی، رها کن جهان را
غبار جدایی، نشسته به دلها
سبوی محبت شکسته،
خدایا!
الهی قسم بر شکوه جهانت
الهی قسم بر مه و کهکشانت
جانم رها کن، دردم دوا کن
خدایا، خدایا!
بی همزبانم، سیر از جهانم
این جسم سوزان، سوزد روانم
خدایا…!

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *