شب آرام و بی صدا در تشویش کوچه ها سرگردانم
با رویای پنجره با یک سینه خاطره بی سامانم
نامت را تمام شب همراه ستاره ها نجوا کردم
تا در ازدحام شب نقش روشن تو را پیدا کردم
دیوار بی کسی تنها پناه من شبها ای دوست
با اشتیاق تو حیران نگاه من شبها ای دوست
با آرزوی تو در هر کجای شب از تو خواندم
با جستجوی تو در کوچه های شب تنها ماندم
یک شب مرا صدا کن از دست غم رها کن
این جان خسته ا م را از من دوری تو چرا
رخ خود بگشاجانا چرا نیاییمرهم نمی گذاری
قلب شکسته ام را
قلبی شیدا در هجرا نت با خود دارم
بگذار امشب بر دامانت سر بگذارم
شب آرام و بی صدا در تشویش کوچه ها سرگردانم
با رویای پنجره با یک سینه خاطره بی سامانم
نامت را تمام شب همراه ستاره ها نجوا کردم
تا در ازدحام شب نقش روشن تو را پیدا کردم
دیوار بی کسی تنها پناه من شبها ای دوست
با اشتیاق تو حیران نگاه من شبها ای دوست
با آرزوی تو در هر کجای شب از تو خواندم
با جستجوی تو در کوچه های شب تنها ماندم


نظرات