باران | علیرضا افتخاری

باران

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دیدزندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه ی عشق
زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود
چترها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
زندگی تر شدن پی درپی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی« اکنون » است
رخت ها را بکنیم آب در یک قدمی است

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *