باده شبانه | علیرضا افتخاری

باده شبانه

ساقی بیار جامی از باده شبانه
بگشا کنار تا من برخیزم از میانه
با خال مده شرابم زین سان که من خرابم
من خود مدام مستم زان چشم جاودانه
ما را مجوی زاهد در صومعه که هرگز
در صومعه نگنجد رند شراب خانه
آن شد که من نشستم چون زاهدان به خلوت
بنگال چگونه گنجد در کنج آشیانه
من بعد با حریفان دوره مدام دارم
در گوشه خرابات با زخم یک شبانه
چه خوش بود که گردد چون چشم مست ساقی
پیمانه چشم ساقی باقی همه بهانه

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *