داغ از حرارت جگرم داد میزند
آتش به سوز سینه ی من باد میزند
آتش به سوز سینه ی من باد میزند …
هر لالهای که از جگر سنگ میدمد
دامن به آتش دل فرهاد میزند
دامن به آتش دل فرهاد میزند …
در خانمان خرابی خود سعی میکند چون غنچه …
در خانمان خرابی خود سعی میکند
چون غنچه هر که دم ز دل شاد میزند
از دل نمیرسد نفس عاشقان به لب
بلبل ز بیغمی است که فریاد میزند
صائب …
صائب به پای خویش زند تیشه بیخبر
آن بیادب که خنده به استاد میزند

نظرات