آواز | علیرضا افتخاری

آواز

هزار جهد بکردم که سرش بپوشم
نبودم سر آن آتش میسر ام که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو را بدیدم ن عقل ماند و ن هوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که از تو دیده بپوشم
ای دوست ای امان ای دوست
مرا مگو که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چون پند نمی نوشم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *