هوای امشبم با فکرت، خرابه بدونِ تو؛ خورشید، محاله بتابه
تو فانوسِ شبهای بیداری ام، باش نجاتم بــده
واسه گریه کردن؛ به پای تو، دیـره یه جوری شکستم؛ که گریه ات بگیره
همین امشب؛ از حالِ من، با خبر باش نجــاتم بـده
صداش؛ از جنسِ بارونای هر روزه… دلش؛ وقتی که دلتنگه، نمی سوزه
چرا این بی طاقتی هاموُ، نمی بینه؟ کسی که رو چشمام؛ چشماشوُ می دوزه
بیا! دنیاموُ عاشق کن؛ به رؤیایی، که شیرینه
می دونی روزگارِ من؛ تو باشی، بهتر از اینه
خلاصم کن از این حبسی؛ که رنگِ آب وُ آتیشه
داره مثلِ تو؛ تنهایی، یه جوری عادتم میشه
هوای امشبم؛ با فکرت، خرابه بدونِ تو؛ خورشید، محاله بتابه
تو فانوسِ شبهای بیداری ام، باش نجاتم بده
واسه گریه کردن؛ به پای تو، دیره یه جوری شکستم؛ که گریه ات بگیره
همین امشب؛ از حالِ من، با خبر باش نجاتم بده

نظرات