یک سال گذشت | علی عبدالمالکی

یک سال گذشت

چشمم از گریه هنوزم خیسه
هر شبم بی تو تُو این حال گذشت
یه چیزایی باورش آسون نیست
به همین راحتی یک سال گذشت
واسه تو یجوری دلتنگم که
آرزومه به عقب برگردم
به همین راحتی یک سال گذشت
من یه سال پیرهنتو بو کردم
من یه سال پیرهنتو بو کردم
عکست هر جایی که بود خشکم زد
با صدات هر دفعه انگار مُردم
هیچ کسی غیر خودم یادش نیست
توی این سال چند بار مُردم
بعدِ تو همیشه کارم گریه ست
عُمرِ اون آدمه خوشحال گذشت
باورم نمیشه نیستی یعنی
به همین راحتی یک سال گذشت
یک سال گذشت…

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *