در و دیوار | احمد سلو

در و دیوار

یه دیوونه ی افسرده سرخورده پژمرده یه روانی دل مرده دپسرده به تهش خورده
که نمیدونه غمهاشو حرفاشو درداشو فرداشو به کی بگه اون تنها شد چشماشو بست آسون
یه بیماری که دستاشو گرماشو سرما برد یه عصبی که چشماشو زخماشو بست تا صبح
یه خونه ای که داغونه جا مونده بارونه همه رویاهاش به دار مونده به راه مونده چشاش خونه
در و دیوار منه بی حال شبو سیگار بعد رفتن تو ملودی رو گیتار
شده کار شبو روزای سردم که خسته کرده منو عصبی بی حال
خسته از ملودیای تکراری تحریرای اضافی تو این موزیک و فضاهای احساسی
من پر خشم و حس و نفرت ولی انگاری غمو غصه شده همه حسایی که تو بهم دادی
دلم شده تاریک هی باریک پلکا خیس شدن و پیدات نیست
در و دیوار منه بی حال شبو سیگار بعد رفتن تو ملودی رو گیتار
شده کار شبو روزای سردم که خسته کرده منو عصبی بی حال
تو نمیدونی من مردم بعد گلایی که پژمردن بهم نگو من بردم بعد این همه مدت نگو بد بودم
اینو بودن هنوزم همونم با اینکه رفتی و موندم مقصر من بودم موندم پای تو عف خوردم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *